مکلف ها(دوستی خاله خرسه)
داستان خاله خرسه را همگی شنیده اید.داستان رفاقت انسان و خرس که همگی نهی میکردند.و روزی که خانم خرس،مگسی را مزاحم خواب دوست خود دید.پس کاملا از سر دلسوزی و احساس تکلیف خواست رسم رفاقت به جای آورد و خواب دوستش را شیرین تر کند.پس هر چه کرد مگس سمج،دست بردار نبود.پس خرس با دغدغه مندی تمام،سنگی را بلند کرد و به نیت خدمت به دوست و کشتن مگس،کرد آنچه که نباید...
حقیقتا شما جناب خاله خرسه را چقدر مقصر میدانید؟ من که میگویم او هیچ تقصیری ندارد.او کاملا بر حسب وظیفه،احساس تکلیف،دغدغه مندی و...این کار را کرده است.او هیچ غرضی نداشته.او فقط بر اساس فهم خود به اندازه یک خرس عمل کرده است.خرس بودن هم که به خودی خود جرم نیست.حتم دارم که بعد از پرتاب سنگ خودش را چقدر سرزنش کرده است.حتی شاید سر به بیابان گزارده باشد.
اما از زاویه ی دیگر سرکار خرس خیلی هم بی تقصیر نیست.او از همان ابتدای راه میدانست که رفاقتش در حد و اندازه ی او نیست.بالاخره کبوتر با کبوتر،خرس با خرس.او حد خودش را باید میشناخت.نباید از حدود خود خارج میشد.هرچند که همان ابتدا هم نیت سویی نداشت.آن رفیق مرحوم هم از همان ابتدا باید از این رفاقت دوری میکرد.

عکس /صف به تکلیف رسیدگان این بار در انتخابات شورا
جای خاله نرگس،عموپورنگ،پنگول و به خصوص ابراهیم تهامی خالیست
آش در شهرستان ها که بی اندازه شور است/دیشب در جلسه ای بودم تا دوستانی اهل فضل از سر دغدغه مندی برای معرفی دو کاندیدا شورای شهر قم از منطقه ای خاص تلاش کنند.(در فاصله دو روز مانده به اتمام ثبت نام).در عرض یکساعت توجیهات خود،معیارها و ارائه گزینه ها به اتمام رسید.و آنچه به جایی نرسید،فریاد بود...
مرغ باغ ملکوتم نيم ازعالم خاک