اوصیکم به تشکیلات و سازمان

اتفاقا وقت نوشتن این مطلب همین الان است.در بحبوحه ی انتخابات.در فاصله ی 5 روز مانده تا24 خرداد.اگر دکتر جلیلی رای نیاورد خیلی هم بد نیست.حتی شاید خوب هم باشد.یک جورایی دلم خنک می شود.بلکه کمی به خودمان بیاییم. نه اینکه دکتر جلیلی اصلح نباشد.که قطعا از نظر من او اصلح است.و حتی تمام فاکتورها را برای رای آوری دارد اما مشکل ما هستیم.تا کی میخواهیم چوب ندانم کاری هایمان را بخوریم.به قول یکی از رفقا تا کی امام زمان(عج) بیاید پای کار و دل ها را هدایت کند.پس حرکت خودمان چی؟

جمعیت حزب الله به شدت دچار ضعف سازمانی است.ما مرد پروژه هستیم نه پروسه.ما جو ایجاد میکنیم اما جریان نه.در سه سوت برجک ها را پایین میاوریم اما در سازندگی و رویش لنگ میزنیم.در جمع ها و هیئت های خودمان هم نمیتوانیم سازمان و نظام ایجاد کنیم.یعنی یاد نگرفته ایم.مشکل مبنایی است.از مدارسمان آغاز میشود.در ورزش و جامعه مان نمود پیدا میکند.چند نفر از علمای حوزه ما فقه فردی میگویند و چند نفر فقه اجتماعی؟در فعالیت های فردی بولدزر وار کار میکنیم و در فعالیت های گروهی،به مثابه یک پیکان شروع کار میکنیم و در ادامه مثل ژیان ادامه راه میدهیم  و بعد هم چپ میکنیم.خلا نگاه سازمانی و تشکیلاتی به شدت جمعیت حزب الله را فشل کرده است.باید طرحی نو در اندازیم.

بسیاری از سایت ها،روزنامه ها،رسانه ها،صاحبان تریبون و...در مشی خود باید تجدید نظر جدی کنند.در چند سال گذشته بسیاری از افراد به جای آنکه قطب نما به دست افراد دهند و توانایی شناخت راه را برای خود و دیگران ایجاد کنند فقط راه نشان میدادند.فقط راه و بیراه میگفتند.خبرهای امنیتی بدون پشتوانه منتشر میکردند و میکنند.از جلسات خصوصی خبر رسانی میکردند.نا خواسته ایجاد بدبینی  و سیاه نمایی کردند و گفتمان انقلاب را باز هم نا خواسته و  غیر مستقیم زیر سوال بردند.باید در این شیوه ها تجدید نظر جدی کرد.باید قدرت تشخیص داد نه اینکه به جای دیگران تصمیم گرفت.

بسیاری از عوامل دیگر هست که کارایی ما را به حداقل رسانده است.نداشتن وسعت نظر،عدم ارتباط با سطوح مختلف جامعه، نداشتن پشتوانه مالی و...که همگی معلولی از دو علت فوق هستند.به خصوص نداشتن سازمان.

رقابت یا فشار بر نظام

سر انجام انتظارم به پایان رفت و تحلیل ها و شنیدهایم در مورد کاندیداتوری دکتر سعید جلیلی به وقوع پیوست.اما از ثبت نام هاشمی رفسنجانی و مشایی به شدت غافلگیر شدم.علیرغم خبرها،تحلیل هایم کاملا متضاد با این امر بود.این خبرها به خودی خود آنقدر جاذبه داشتند که دیگر ثبت نام رحیمی،جوانفکر،خلیلیان،مهمان پرست و...کاملا به حاشیه رفت.

اما سوال این روزهایم این است که  هاشمی برای رقابت در انتخابات حاضر شده است یا فشار بر نظام؟

تحلیل اول:من معتقدم که اگر خاتمی باید رد صلاحیت میشد،هاشمی را نباید به وزارت کشور راه میدادند.انصافا نقش هاشمی در فتنه ۸۸ بیشتر بود یا خاتمی؟

اما به هر حال باید هاشمی را از هم اکنون مورد تایید شورای نگهبان دانست.

و باز هم احتمالا مشایی رد صلاحیت خواهد شد.و تایید صلاحیت هاشمی مستمسکی برای حامیان مشایی(از جمله احمدی نژاد) برای فشار بر شورای نگهبان.که اگر هاشمی با آن پرونده تایید صلاحیت میشود پس مشایی...

تحلیل دیم:هاشمی اساسا برای پیروزی در انتخابات نخواهد آمد.او برای بازنده شدن می آید؛ می آید تا کار نیمه تمام خود در سال ۸۸ را تکمیل کند.حضور او در انتخابات همچون تنفس مصنوعی به جسم رو به احتضار فتنه است.چه بسا علائم حیاتی فتنه برگردد.

تحلیل سیم:حضور هاشمی،باعث مشارکت بیشتر میگردد.و گفتمان عدالت را بار دیگر متحدتر خواهد کرد.

و مکر مکرالله و الله خیر الماکرین


هنوز باید شک کرد که هاشمی تا پایان در رقابت باقی بماند.

در حال حاضر "سعید جلیلی"را اصلح مقبول میدانم.

ذکـــــــر این ایــــــــام

گفتنی ها زیاد است.میشود متنی بلند بالا نوشت و نقد کرد،توصیه،نصیحت،پند و اندرز کرد.

اما مخلص کلام اینکه اول از همه خودم و بعد همه ی شما ای مومنان ،ایهاالناس،حضرات،خواص،عوام،بالا نشینان،خبرنگاران،حزب اللهی ها،هیئتی ها،وبلاگ داران،صاحبان تریبون،ائمه محترم نماز جمعه،کاندیداهای بالقوه و بالفعل،جبهه ها،ائتلاف ها،چند به اضافه چندها،چپی ها،راستی های، سنتی ها،متجددها،تکنوکرات ها،انحرافی ها،نخبگان،فرماندهان سابق،مدیران فعلی،شما که ایستادی،حتی شما که پشت سیستم نشستید و دارید مطلبم را میخوانید،همه ی آنهایی که این مطلب را نمیخوانید،خودم و...

تسبیح به دست شوید و هر روز این ذکر را چندین مرتبه بین خود و خدای خود بگویید.

تقــــوا،تقـــــوا،تقــــــوا،صبــــــــــر.

این هم تسبیح؛بسم الله...


این شعر خوانی زیبا را در مدح حضرت زینب از اینجا دانلود کنید.



اشک خون از دیده تر میرود/دختر آمد حیف مادر میرود.