پیشرفت و توسعه...

روزانه مسئولین بسیاری از کوچک و بزرگ شروع میکنند به آمار دادند.که در فلان مسئله انقدر افزایش شرکت کننده ،بازدید،تحت پوشش،ثبت نامی،قبولی،متقاضی وساعت کاری و...داریم.

مطلع شدیم از چند روز پیش (به مناسبت میلاد کریم اهلبیت) قرارشده که شبکه ی  استانی قم ساعت پخش خودش رو از 9 ساعت به 20 ساعت در شبانه روز افزایش بده...یعنی یه چیزی حدود 120 درصد افزایش...

چندی پیش صدا و سیما هم اقدام به راه اندازیه شبکه ی سراسری شما کرد و خبر از افتتاح شبکه ی تجارت در آینده ی نزدیک داده شد.

آزمون استخدامی آموزش و پرورش برای جذب 40 هزار نفر در سراسر کشور چند ماه پیش برگزار شد.

و..

در آموزه های قران کریم همواره به کیفیت اندیشیده شده است.البته گاه خود کمیت گزینه ای میشود برای کیفیت.مثل افراد شرکت کننده در نماز جماعت.اما خود کمیت هدف نیست.بلکه کمیت عاملی میشود برای کیفیت سازی.

لزوما هر توسعه ای به مفهوم پیشرفت نیست.توسعه سطح را زیاد میکند و پیشرفت ابتدا عمق بخشی میکند و اگر لازم بود در سطح نیز گسترش پیدا میکند.

متاسفانه در اکثر ارزیابی ها کمیت تنها ملاک برای ارزیابی کیفیت می شود.و اغلب حتی پارامترهای اندازه گیری کیفیت را نمیدانیم.

كلمه توسعه، یك اصطلاح متعارف جهانی، با بار معنایی و ارزشی و الزامات خاص خود است كه ما با آنها موافق نیستیم، بنابراین از كلمه «پیشرفت» استفاده شد ضمن اینكه وام نگرفتن از مفاهیم دیگران، در طول انقلاب اسلامی سابقه داشته است.( مقام معظم رهبری/ نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»)

كسانی كه معتقدند توسعه فقط یك مصداق و یك نوع و نمونه دارد و آن همان تحوّلی است كه در دنیای غرب روی داده است، در حقیقت معتقدند كه پیشرفت در تاریخ بشر تنها یك راه درست و یك صراط مستقیم داشته و دارد و آن راهی است كه غربیان از رنسانس تا به امروز طی كرده‌اند و جز آن هر چه هست پیشرفت و توسعه محسوب نمی‌شود.( مقاله دكتر حدادعادل در نشست «اندیشه‌های راهبردی»)

وقتی میزان ساعات پخش تلویزیونی بدون در نظر گرفتن محتوا  معیار ارزیابی میشود نتیجه فقط برنامه های آنتن پر کن می شود.

پیشرفت امری زمان بر و با برنامه ریزی صورت میگیرد نه اینکه به صورت اتفاقی و دفعی.

در هر امری ابتدا باید وضع موجود رو به مطلوب تبدیل کنیم و بعد با ایجاد زیر ساخت پله پله شروع به توسعه کنیم.

یقینا افزایش ساعات پخش شبکه ی استانی قم به یکباره به 20 ساعت نه اینکه نشان از افزایش توان و ظرفیت دارد که گویا فقط امری است برای بیلامان کاری.این میشود توسعه ی نا موزون.اگر چنین ظرفیتی وجود داشت چرا به تا به حال به صورت آهسته و پیوسته به کار نبسته بودند و اگر ظرفیت نیست ...

آموزش و پرورش در سال گذشته اقدام به برگزاری آزمون برای جذب 40 هزار نفر کرد.خب اگر همچین نیاز حادی تا به حال در کشور بود چرا تا به امروز کاری نکرده بودند و اگر انقدر ضرورت نداشت بهتر نبود تا به صورت سالانه مثلا 8 هزار نفر جذب کنند.تا نه مجبور به بازنشست کردن نیروهای با تجربه ی خودشون بشند و با مشکل نبود پست مربوطه مواجه باشند.و هم از افراد شایسته تر در هر سال با گزینش صحیح بهره مند شوند.



پی نوشت۱):حرف هایم در مورد کیفیت و کمیت در قران فقط برداشت های شخصی است.که طبیعتا فقط به درد خودم میخورد.

پی نوشت۲):فکر میکنم اگر کمکی به مردم سومالی کرده باشیم شب های قدر دعایمان به اجابت نزدیک تر باشد...این هم لینک کمک اینترنتی از طریق کارت های عضو شتابhttp://www.emdad.ir/ePay

پ. ن ۳)پیشنهادی و قراری با یکی از دوستان گذاشتم بد ندانستم با بقیه دوستان هم مطرح کنم.

از شب ۱۹ تا ۲۳ حضور در فضای مجازی رو برای خودمان ممنوع کردیم.شاید یک جور مبارزه با نفس!!باشد.یا یک فرصت سازی یا...

اصل نوشت:در زمزمه های الغوث الغوث تان یادی از این نباتلخ بکنید.

تو با من آشتی کردی...

 

پلنگ سنگی دروازه های بسته ی شهرم

مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم

تفاوت های ما بیش از شباهت هاست باور کن 

تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم

مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم

یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم

کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی بخشم

تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم

تو آهوی رهای دشتهای سبزی اما من

پلنگ سنگی دروازه های بسته ی شهرم

شعر خوانی فاضل نظری در محضر حضرت آقا...


میلاد آقا امام حسن مجتبی(ع)خدمت همه ی دوستان مبارک باشه.

یه مطلب نوشته بودم در باب پیشرفت و توسعه.انگار قسمت نبود تو این پست ارسال بشه.انشاالله پست بعدی...

یک نکته از این معنی...

قبل از اینکه شروع کنید و متن رو بخوند لطف کنید با انتخاب خودتون برید پایین و تو قسمت امکانات وبلاگ صوت رو پخش کنید.ضرر نمیکنید.

برو دیگه...

حتما باید زور بالا سرتون باشه و خودش اتوماتیک پخش شه....


ماه رمضان دیدارهای آقا حس و حالی دیگه ای داره.دیدار با مسئولین نظام و دانشجویان و شعرا و...

توی دیدار با دانشجویان این قسمت از صحبت های آقا بیشتر نظرم رو جلب کرد

"يكى از چيزهائى كه من ميخواهم بخصوص به تشكلهاى دانشجوئى توصيه كنم، اين است كه به طور جدى به كارهاى فكرى و فرهنگىِ برنامه‌مند و هدفمند و عميق بپردازند."

یادم هست که در دوران مسئولیت در بسیج دانشجویی هر گاه که کاری ضرب العجل و مقطعی هر چند بزرگ قرار بود صورت بگیرد همه پای کار بودند و انصافا نتیجه در اغلب موارد رضایت بخش بود.اما هر وقت قرار بود یک کار مدت دار و زمان بندی شده و طولانی مدت صورت بگیره کار یا اصلا پا نمیگرفت یا نیمه ی راه زمین میموند.البته مسئولین سازمان در این سمت و سو جهت دهی نمیکردند.

همانطور که حضرت آقا  فرمودند"يك وقت هست كه دشمن به عرصه‌ى دانشگاه تهاجم آشكار ميكند؛ اينجا شما بايد حضور آشكار داشته باشيد؛ مثل مسائل دوره‌ى فتنه 88 و امثال اينها. يك وقت هست كه نه، آنچنان تهاجم آشكارى وجود ندارد؛ اينجا بايستى حضور مجموعه‌هاى دانشجوئى، حضور عميق فكرى باشد. درباره‌ى مسائل كلامى، درباره‌ى مسائل اخلاقى، درباره‌ى مسائل تاريخ، درباره‌ى مسائل انقلاب بايد كار عميق بكنيد"

باید طرحی نو در انداخت...

علم بهتر است با آقای گلی؟

تقدیم به دوست دیرینم علی اسداللهی،دانشجوی فعال شیمی

بعد از مدتی دوباره دور هم جمع شدیم.قرارمان شد بوستان علوی.تقریبا که نه، رسما هفت،هشت سالی هست که با همیم.(چشم حسود بترکه).رفاقتمون کم و زیاد و دوری و نزدیکی داشته اما سوخت و سوز نداشته.گاهی یکی علی آباد کتول بود و یک دلیجان و یکی کاشان اما از هم بی خبر نبودیم .رمانتیکش میشه که دلهامون پیش هم بوده .

قرار بود بدمینتون بازی کنیم که نشد.صحبت از هر دری بود.از آزمون استخدامیه وزارت نفت تا درگیری پژاک و...

و صحبت رسید به کتاب علی اسداللهی که تالیف کرده و چاپ کرده بودند.کتاب آزمایشگاه شیمی .رسما سه سالی یه گروه دانشجویی روش وقت گذاشته بودند.آزمایش ها رو یکی یکی انجام داده بودند تا از صحت و سقم هر کدومش مطمئن بشند.میگفت برای گرفتن آزمایشگاه دانشگاه و انجام آزمایش ها کلی اذیت شدیم.داشگاه اولش موافقت نمیکرد..از نامهربونی ها و مشکلات نشر میگفت.تا بازاریابی و...

علم بهتر است یا فوتبال؟

بالاخره با هر مشقتی بوده کتاب رو منتشر میکنند.کتابی که خلاء اون تو دانشگاه ها احساس میشده و کار علمیه خوبی هم صورت گرفته بوده.بعد از چاپ ، کتاب رو نشون برخی اساتید دادیم.بسیار استقبال کردند.توی دانشگاه خواجه نصیر قرار شد تدریس بشه.توی دانشگاه قم  و برخی از دانشگاه ها.

میگفت کتاب رو بردیم پیش رئیس دانشگاهمون.کتاب رو تو دستش گرفت و انگار بخواد کتاب رو وزن کنه گفت حالا اینو چی کارش کنم؟!

حتی یه لوح تقدیر خشک و خالی هم دستمون ندادند.

بعد از چند روز یه بنر بزرگ توی دانشگاه زده بودند که  آقا ی گلی جناب آقای فلانی را در مسابقات فوتسال تبریک عرض میکنیم. فیها خالدونم سوخت.

و البته بعد از مدتی که خبر تدریس این کتاب توی دانشگاه خواجه نصیر به جناب رئیس میرسه از دانشجوها میخواد که بیاند و کتاب رو با آرم دانشگاه پیام نور چاپ کنند.

نمیدونم نتیجه گیری بنویسم یا نه...اما این رو میدونم که جامعه ی علمی کشور نیاز به مدیران علمی داره.و البته لزوما هر دکتر و مهندسی آدم علمی نیست.زمانی که رویکرد علمی حتی توی مجامع علمی ما انقدر ضعیف و سطحی است از عموم جامعه چه انتظاری هست؟

زمانی که مهمان همه ی برنامه های صدا و سیمای ما هنر وران و ورزشکاران(=فوتالیست ها)میشوند نباید توقع داشت که الگوی جامعه ی ما علم و علمی باشد...


مجموعه ی سراب (که البته "سر"ش زیاد بود بیشتر به آب شباهت داشت) مجموعه ی آبکی ای بود اما برخی از دیالوگ های حسن جوهرچی در باب دانشجوها جالب بود.

حلول ماه مبارک رمضان به همه دوستان مبارک.