یک ستاد

از ابتدا هم نظرم بر روی دکتر
جلیلی بود.از ماه ها پیش.در فضای مجازی،پیش تر نظرم را گفته بودم.به دوستان
و رفقا نیز.ولی امروز رسما با علی تماس گرفتم.آدرس ستاد مرکزی را
گرفتم.تقریبا همانطور بود که فکر میکردم.یک خانه در انتهای کوچه ای بن
بست.با هر چیزی که شده بود کف را پوشانده بودند.فرش،موکت،زیر انداز،رو فرشی
و بعضی قسمت ها را با هیچی!یک بنر از دکتر جلیلی و چند تراکت از صحبت های
دکتر.حاج آقایی داشت درباره ستاد صحبت میکرد.در مورد اینکه آخرت خودتون رو
به دنیای دیگری نفروشید.بعد هم قسمت های مختلف و مسئولینش رو معرفی کرد و
از همه دعوت کرد تا به یکی از کارگروه ها ملحق بشند.نگاهی به چارت روی
دیوار انداختم.تقریبا با هیچ قاعده ی سازمانی ای بسته نشده بود.فقط کاچی
بعض هیچی بود.سایه که چه عرض کنم؛خورشید بحران مالی در ستاد کاملا مشهود
بود.
در حال بحث و رایزنی بودیم.یکی از دوستان پیامکش را
با صدای بلند شروع به خواندن کرد:" لنکرانی به نفع دکتر جلیلی کنار
کشید"همه با هم تکبیر کشیدند.چند دقیقه بعد خبرگزاری فارس،خبر را منتشر
کرد.اخبار ساعت 20 شبکه خبر همه نگاه ها را به طرف خود کشاند.خبر از
تلویزیون هم اعلام شد.
فردا تایید صلاحیت ها اعلام خواهد شد.خبر ها از رد صلاحیت هاشمی و مشایی حکایت دارد.نگران واکنش احمدی نژاد هستم.
این هم یک خبر :دکتر جلیلی فردا قم خواهد بود.دیدار با علما و جلسه ای با روحانیون و فضلا.ما که جز هیچ کدام از این قشر ها نیستم.بلکه فردا به عنوان قشر شهدا به جلسه بروم.
+ نوشته شده در سه شنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:43 توسط نبات تلخ
|
مرغ باغ ملکوتم نيم ازعالم خاک